بهانه قشنگ زندگي من
سلام
بعد سه روز كه همه وقت باهات بودم خيلي سختمه كه حتي براي چند ساعت ازت دور باشم و روي ماهت رو نبينم خيلي دلم برات تنگ ميشه ، خصوصاً كه مي خوام از شيرين كاريهات برات بنويسم.
يلسمين ناز مامان قبل از هركاري كه ميدونه اگه انجام بده ماماني ناراحت ميشه و يا خطرناكه اولش يه نيم نگاهي به ماماني ميكنه و بعدش هم كارش رو انجام ميده بعضي وقتا حتي اگه عكس العمل نشون بدم بيشتر براي انجامش حريص ميشه. و در عوض هروقت كارخوب انجام ميده بلافاصله قبل از همه براي خودش دست ميزنه مثلاً براي حتي ميل كردن يه قاشق غذا براي تشويق و دست زدن براي خودش، به همون اندازه انرژي مصرف ميكنه.
هروقت يه چيزي تموم ميشه حالا مي خواد خوردني باشه ، فيلم باشه يا هرچيز ديگه اي ، بلافاصله دستاي نازش رو به نشونه تموم شدن به هعم ميزنه يعني تمومممممم!!!!!!!
ياسي جون جديداً بوس هم ميكنه ، لباي نازش رو به صورت يا لبت نزديك ميكنه و مثلاً ميبوسه خصوصاً عروسكها و اسباب بازي هاشو
الهي كه مامان قربون اون لب و دهن نازت بشه
ياسمين ديكه تقريباً 80% حرفا رو ميفهمه و ماماني بي صبرانه منتظر اينه كه ياسي جون غنچه لبش باز باشه و براي ماماني شيرين زبوني كنه.